بازی با فضای خانگی
چرا؟ این همه تفاوت در کمتر از نیم قرن؟ معماری ایران را چه شده که تمامی داشتهها و سرمایه خود را از 1340 به بعد یکباره فراموش کرده و خانههایی را برای نسل جدید جامعه میسازد که کاملا متفاوت از خانههای پدرانشان و پدران آنهاست؟ این، پژواک صدای محمدرضا حائری در سراسر زندگی حرفهای خود است، از خلال صفحات کتابش «خانه، فرهنگ، طبیعت» گرفته تا جلسه جلسه کارگاههایش.
یکی از پاسخهایی که حائری به عنوان یک معمار و شهرساز به سوال خود میدهد فرآیند شهرنشینی سریع در ایران است که طی آن سالها بازار عرضه و تقاضا را برهم زده و نیازی ناگهانی به سقفی بالای سر را موجب میشود. به طوری که طبق برآورد کارشناسان ژاپنی در سالهای 37-1336 کشور نیازمند 3 میلیون خانه مستحکم بوده است. (رشدیه، 1343 به نقل از حائری، 1388:30) عکسالعمل اغلب مهاجران به این شرایط، ساخت سرپناههایی ارزانقیمت بوده و دولت نیز، سریسازی واحدهای مسکونی را در دستور کار خود قرار میدهد که نتیجه ناگزیر هر دو جریان، بیتوجهی به کیفیت خانه بوده است؛ اتفاقی که تا امروز کماکان حفظ شده و شاید بتوان گفت خود به یک سنت بدل شده است.
با اینکه نمیتوان شهرنشینی سریع و پیامدهای آنرا در وضعیت ایجاد شده نادیده گرفت اما بدونشک این تمام پاسخ نیست چرا که، فرهنگ، مقولهای نیست که تحت فشارهای اقتصادی و سیاسی مقطعی، به راحتی کنار گذاشته شود. افراد جامعه اگر هنوز حساسیتهای فضایی خود را داشتند و بر آن پافشاری میکردند معماری تاریخی خانههای ایران به این سرعت و با این شدت به سمت نابودی نمیرفت. بنابراین توجه به عوامل فرهنگی- اجتماعی و تاثیرات آنها ناگزیر خواهد بود. یکی از این عوامل که در اجتماعیکردن کودکان تاثیر به سزایی داردسرگرمیها، بازیها و اسباببازیها هستند. ابزاری به ظاهر ساده و بیخطر که دنیای شناختی کودکان را با تمام جزئیات و پیچیدگیهایش شکل داده و بر زیباییشناسی، ذائقه و رفتارهای بزرگسالی افراد تاثیرگذارند.
صنعتی شدن، خانه را به زیر سلطه ابزارها برد و از اشیاء و وسایل رنگارنگ اشباع کرد. این موضوع به اعتقاد معماران، پویایی و جانداری را از سازمان فضایی خانه گرفت، فضاها را سترون و بیخاصیت کرد و سرنوشت هر فضا را به دست لوازم انبارشده و اشیاء الحاقی به آن سپرد. مابهازاء این تاثیر را در حوزه فرهنگ نیز میتوان سراغ گرفت. کودکان وقتی درون اطاقهایی بسته قرار داده و با انواع سرگرمیهای عموما وارداتی محاصره شدند دنیای ذهنیشان رنگ دیگری گرفت. از سال 1337 که اولین برنامه از تلویزیون ایران پخش شد تا حدودا یک دهه پس از آن که بسیاری از شهرهای ایران به این رسانه جدید مجهز شدند تجربیات کودکی نسلهای جدید شروع به تغییر کرد. کودکان در میان انبوهی از تصاویر زندگی میکردند، تصاویری که فضاهایی بیگانه را در قالب فیلمها و انیمیشنهای دنبالهدار بازنمود میکردند.
به این مسئله میبایست سایر بازیها و اسباببازیهای تولید انبوه شده را نیز افزود. در ابتدا این تازهواردان، بازیها و اسباببازیهای محلی را به حاشیه راندند ولی به صورتی نسبی، این امکان را به کودکان میدادند تا آنچه را در محیط خود میبینند شبیهسازی کرده و در دنیای ذهنی خود وارد کنند. به عنوان مثال میتوان از انواع بستههای موسوم به خانهسازی یاد کرد که با آجرکهای مختلف خود، امکان ایجاد سازههای مختلفی را برای کودکان فراهم میکردند. این دسته از وسایل را میتوان در مرز میان اسباببازی و کاردستی قرار داد که باعث رشد خلاقیتهای کودک نیز میشود.
پیشرفت صنایع اسباببازیسازی و علاقه خانوادهها به خرید وسایلی پیچیدهتر و شکیلتر در کنار هم، زمینهساز حضور نوع جدیدی از اسباببازیها شد. خانههای آماده از جنسهای پلاستیک یا چوب، محصول جدیدی بودند که هیجان بسیاری را در کودکان و حتی والدینشان میتوانستند ایجاد کند. ویژگی این خانهها گونهای از طراحی بود که نه فضای ساده بیرون بلکه درونی را قابل ارائه و دسترسی میکرد و درواقع بر آن متمرکز بود. شبیهسازی فضاهای مختلف داخل خانه اعم از آشپزخانه، نشیمن، سرویسهای بهداشتی و اطاقها با دقت و ظرافت بیشتری انجام شده و مهمتر از همه، اغلب وسایل و تجهیزات مورد نیاز در هر فضا نیز متناسب با مقیاس خانه وجود داشت و نوعی از مدیریت فضای نیمهثابت را به مخاطب خود میداد.
این فضاهای خانگی، با فرهنگ ایرانی بیگانه بوده و عموما برمبنای مدلهای فضایی اروپایی طراحی شدهاند. دکوراسیون و جزءفضاهای داخلی آنها نظیر در و پنجره و سقف و کف و دیوارها و نیز مبلمان چنین وضعیتی دارند. اسباببازیها و سرگرمیهایی که برگرفته از زمان و مکان دیگری هستند و تجربههای فضایی متفاوتی برای کودک رقم میزنند. اهمیت این مسئله به قدری است که برخی کشورها اقداماتی در جهت بومیسازی این اسباببازیها انجام دادهاند. جستجوی واژگان house و toyدر اینترنت، تصاویری از این نمونهها را نشان میدهد. به عنوان مثال میتوان به تجربیات چین و خصوصا ژاپن در این زمینه اشاره کرد. ساخت نمونههایی مشابه نمونههای اروپایی ولی با منطق، اثاثیه و چیدمان ژاپنی، ابتکار عمل جالبی در این زمینه است. همچنین این کشور، در حوزه آموزش فضای خانگی، اجزاء و سنتهای آن به کودکان خود و دیگر کشورها اقدامات دیگری نیز داشته که از آن جمله میتوان به راهاندازی بازیهای اینترنتی آنلاین با محوریت فضای خانگی اشاره کرد. نمونهای از این بازیها را میتوان در آدرس زیر مشاهده کرد:
http://web-japan.org/kidsweb/virtual/house/house04.html
خانه ایرانی چیست؟ چه اجزاء و مولفههای هویتبخشی دارد و کدامین مفاهیم و ارزشها در آن نهفتهاند؟ و مهمتر از همه اینکه چهطور میتوان کودکان را درخصوص شناخت، استفاده و حفاظت از آن توانمند کرد؟ چهطور میتوان پاسدار فضاها و نیز دانش بومی و عقلانیت نهفته در آنها بود و آنها را به مثابه سنت و امانت، به نسلهای بعدی انتقال داد؟ این سوالیست که شاید نپرداختن به آن و نداشتن پاسخی درخور برایش منجر به وضعیت کنونی شده، وضعیتی که نارضایتی از سکونت و کیفیت پایین فضاهای خانگی موجود بالاست، نوستالژی زندگی در آن فضاهای قدیمی هنوز در دل برخیها زنده است و کودکان هر روز با میراث معماری این سرزمین بیگانهتر میشوند. اینگونه است که حساسیتهای فضایی فرهنگ به تدریج از دست رفته و ذائقه فضایی تنزل مییابد.
منابع:
- حائری مازندرانی، محمدرضا، 1388، خانه، فرهنگ، طبیعت، تهران، انتشارات مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری.
- رشدیه، سعدالدین، 1343، شهرسازی و طرحریزی شهر در ایران، انتشارات اتحادیه، شهرداریهای ایران.
نظرات شما عزیزان: